وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود
آسمون خوب میدونم مهتابی بود دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
که واسم غریب و نا شناخته بود اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود چهره هیچ کسی پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن کسائیکه واسشون مهم بودم
همه شاید یه جوری مرده بودن
درباره این سایت